سختی های زندگی با حقوق بازنشستگی
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۱۲۰۲۷
تین نیوز حامد شجاعی :
ده سال از بازنشستگی اش می گذرد، اما هنوز ناخودآگاه سر جایش بی حرکت که می ایستد دست راست را پشتش قرار می دهد و انگشت شست را به انگشت اشاره یا انگشت وسطی جوری می چسباند که انگار گچ در دستش است.
هفته ای دو بار، یکی شنبه ها و دیگری چهارشنبه ها طوری خودش را به ایستگاه می رساند که با قطار ساعت هشت بتواند فاصله اینجا تا سه ایستگاه دورتر را طی کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شنبه ها معمولا به اندازه مصرف سه چهار روز خودش و فاطی، همسرش، خرید می کند. کمی خیار و گوجه فرنگی و چند تایی پیاز و گاهی سیب زمینی، یکی دو کیلو میوه و صیفی جات. مگر دو نفر آدم چقدر می خواهند میوه و تره بار مصرف کنند.
قصه چهارشنبه ها اما برایش متفاوت است. معمولا پنجشنبه شب ها یا جمعه ظهرها مهمان دارند. پسرش و عروسش و دخترش و دامادش اگر فرصت کنند و حوصله داشته باشند می آیند و سری می زنند. تمام دلخوشی خودش و فاطی در طول هفته همین است که آخر هفته بچه ها بیایند و ببیندنشان و گپی بزنند و دلشان باز شود. وگرنه آدمی می پوسد در این خانه های نقلی چوب کبریتی. برای همین هم چهارشنبه ها مفصل تر خرید می کند. میوه و تره بار و همه چیز را بیشتر و بهتر می خرد. متنوع تر. برای بچه هاست دیگر. بچه آدم هر چقدر هم که بزرگ شود بچه است.
یکی دو ماهی ست اما شنبه ها که به بازار می رود خیلی خرید نمی کند. نمی شود. گرانی است. از آن گرانی هایی که در طول عمرش ندیده بود. حتی در سال های جنگ. اما در خانه هم نمی تواند بماند. سی و چند سال آزگار طبق جدول و برنامه کار کرده و در این ده سال هم کارهای روتینش همانطوری بوده. عادت کرده صبح های شنبه، صبحانه اش را که با فاطی خورد، سبد چرخ دار را بردارد و طوری راه بیفتد که به قطار ساعت هشت برسد. بعد هم آرام آرام در بازار تره بار قدم بزند و اگر شد چیزهایی بخرد و وقت را بگذراند و طبق معمول تا قبل از ظهر به خانه برگردد. چند قلمی که اگر چاره ای نبود می خرد و مانده خریدهای چهارشنبه را مصرف می کنند تا چهارشنبه بعد. نور چراغ قطار را از داخل تونل می بیند که به ایستگاه نزدیک می شود. در ذهنش مرور می کند. «گوجه و خیار کلا در حد سه چهار عدد کافی ست. هنوز سه چهار تا هم در یخچال مانده بود. میوه هم امروز نمی خرم. سه تا سیب داشتیم. بماند برای چهارشنبه میوه بخرم. ولی پیاز و سیب زمینی باید بخرم. چون هفته پیش هم نخریده بودم و تمام شده است. این یک هفته را هم بگذرانیم تا ببینیم چه می شود. خدا کند حقوق ها را به موقع بدهند.»
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
منبع: تین نیوز
کلیدواژه: میوه و تره بار حقوق بازنشستگی بازنشستگان تامین اجتماعی بازنشستگان کشوری شنبه ها تره بار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tinn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۱۲۰۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سعی کردیم وفادار به واقعیت باشیم/فیلم دفاع مقدس باید برای نسلی که جنگ را یک روز هم ندیده جذاب باشد
حبیبالله والینژاد گفت: ما سعی کردیم راوی باشیم و امانتدار اگرچه امانتداری سخت است چرا که میخواهیم درست بگوییم و البته جذاب که این کار سختی است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حاج حبیب والینژاد که در کارنامه هنری خود آثاری چون «پایان انتظار»، «نیمه پنهان ماه»، «ایستاده رد غبار»، «بادیگارد» را ثبت کرده خاطراتش را از عهد اخوت و صیغه برادری رزمندگان آغاز کرد. او در شب خاطره حوزه هنری برای حاضران در سالن سوره شرح داد: پیش از عملیاتها عهد و پیمانی بسته میشد تا بازماندگان ماموریتها حتی یک ثانیه از لحظات جنگ را برای مردم بازگو کنند. یکی وفای به عهد را با روایتگری یکی با تصویر باید رویت میکرد. من سعی کردم وقایع را به تصویر بکشم ولی اینکه چقدر توانستهام عهد اخوت، برادری و توکل را نشان نشان دهم، نمیدانم.
او افزود: همه قهرمانان کشورمان فقط توکل کردند و هرکس توکل کرد و به ماجرای کربلا ایمان داشت در این مسیر موفق شد چون مسیر، مسیر سختی است و حتی انتخابش هم سخت است.
حاج حبیب والینژاد اظهار کرد: من توفیق داشتم که در حوزه هنری فیلمبرداری را آموختم بنابراین سعی میکردم در میدان لحظات را ثبت کنم. و اما سینما، قاب سینما برای امروز است که به گفته مقام معظم رهبری ما تکلیف داریم به تصویر بکشیم. سختی کار تا اینجاست که چطور آن را تبدیل به فیلمنامه جذاب و دیدنی کنیم. کار ساخت فیلم دفاع مقدس و «آسمان غرب» خیلی کار سختی بود و خیلی از افراد برای تولید آن کمک کردند. من به عنوانسرباز در ارتش با دوستان هوانیز خواستم با عهد اخوتی که بستهایم تنها سه روز از انتخاب، توکل و نبرد شهید شیرودی و دوستانی را که به او کمک کردند، نشان دهیم.
وی ادامه داد: در شرایطی که ارتش عراق از چندمرز سعی کرد وارد کشور شود، شهید شیرودی و همرزمانش عهد اخوت بستند. در آن زمان شرایط سختی وجود داشته و انتخاب حضور در میدان هم انتخاب سخت بوده است. از طرفی عراق محل اسکان نیروهای ایرانی را هم بمباران میکرد تا به سرپل ذهاب نروند.
وی با اشاره به اینکه برای ما هم از این دست تصمیمها خیلی زیاد است به زیاد بودن قهرمانان بیادعایی که از جانفشانیهایشان صحبت نمیکنند و قهرمانان کشور هستند، پرداخت.
تهیه کننده «آسمان غرب» خطاب به حاضران در سالن تاکید کرد: ماجراها و رشادتهایی در سینه همرزمان و افرادی که در جنگ حضور داشتهاند وجود دارد که رفتن سراغ آنها و یددن و شنیدن آنها کار شما است. ما با ساخت «آسمان غرب» قدم اول را برداشتیم و قدمهای بعد را شما باید بردارد. تمام آنچه در سینه مبارزان و مردان جنگ وجود دارد یک درس برای نسل امروز است تا برای آینده عبرت بگیرید. برای همین هم مقام معظم رهبری فرمودند درباره قهرمانها بگوییم و فیلم درباره آنها بسازیم. شهید شیرودی این قهرمانی را برای سه روز در منطقه سرپل انجام میدهد و خوب است که پس از آن را شما بخوانید، ببینید و بگویید.
وی درادامه به خاطرات نیروهای هوانیروز در پادگان ابوذر و شهید شدن هزار ایرانی در یک روز سخن گفت. وی همچنین یادآور شد: فیلم سینمایی «آسمان غرب» درباره سه روز عملیات قهرمانه شهید علی اکبر شیرودی و همرزمانش است.
والی نژاد در ادامه به شرایط سخت ساخت فیلم «آسمان غرب» اشاره کرد و در ادامه از شهید مرتضی آوینی یاد کرد.
وی در پایان سخنانش گفت: با مرتضی آوینی در حوزه هنری و در دوره بعد از جنگ همکاری کردم. آنچه شهید آوینی ساخت در دورهای بود که در بخش تولید روایت فتح بودم و برخی آثار ساخته شد. ما سعی کردیم راوی باشیم و امانتدار. اگرچه امانتداری سخت است چراکه میخواهیم درست بگوییم و البته جذاب که این کار سختی است. ما سعی کردیم وفادار به واقعیت باشیم. فیلم باید برای نسلی که جنگ را یک روز هم ندیده جذاب باشد و در عین حال واقعیت داشته باشد. من از شهید آوینی آموختم و در روایت فتح مستندسازی کردم.